جان من جان تو جانت جان من


هیچ دیدستی دو جان در یک بدن

ای تن ار بی او به صد جان زنده ای


جان طلب کن جان و لاف تن مزن

دل از این جان برکن و بر وی بنه


ز آنک از این جانی نیاید جان مکن

از قل الروح امر ربی فهم شد


شرح جان ای جان نیاید در دهن